مرا در باغ پاییزی بهاری مهربان آمد
به جسم باوری خسته ؛ گلی خندید و جان آمد
جهانی پیش پای دوست اگر سر خم کند نیت
همه عالم ز فیض اوست مسیحای زمان آمد
شبیه ماه روی او شب تاریک موی او
نگاه خلق سوی او چو شمس آسمان آمد
دلش آینه نازمن بدست اوست راز من
صدایش نطق ساز من ؛ نوای جاودان آمد
امیدم باغ رویایم وجودش کل دنیایم
گل باباست زهرایم برای باغبان آمد
چو رودی با صفا جاری مرامش برهمه یاری
برای پیری و زاری مرا روحی جوان آمد
خدایا در پناه خویش ؛ برایش دلخوشی در پیش
نباشد لحظه ای دل ریش ؛ امیدم را امان آمد
شعر از یونس تقوی 8مهر98
تقدیم به گلم زهرا
به یاد زلزله زده گان میانه و سراب
؛ ,مرا ,باغ , ,اوست ,بهاری ,مرا در ,بهاری مهربان ,پاییزی بهاری ,در باغ ,باغ پاییزی ,پاییزی بهاری مهربان
درباره این سایت